دوباره وقت طلوع یاسه با کلمههایی که مثل گلوله حاضر
واسه خوندن سروده تازه به دور از هر فخر و غرور کاذب
هر لحظه یه شروع واسه منو تو دیگه بسه سکوت فاسد
توی وجود من یه جنون خاصه واسهٔ پیشرفت و صعود راسخ
مینویسم اینو با قلم داوطلب فاز بگیری تو با کلمه بافتنم
کلماتی که با طغیان دوستن منم شناور تو این اقیانوسم
من حرفا مو ساده میگمو و میرم از دردها و داغ دیدن سیرم
من سرباز خاکه این مرز پیرم پرچم دار راه میهن میشم
بدون اینکه کسی برسه به داد آدم شب و روزا میگذشت و ادامه دادم
میشینم فکر میکنم و دوباره یادم میاد همون روزهایی رو که غبار ماتم
هه ... اومد و تو دل من نشست هرکس ردّ شد قلبمو شکست
پس من در قلب رو به هرکس بستم همون کسایی که پی منفعت هستن
خوب دیگه راهی نداشتم آدما تو دلم جای سالم باقی نذاشتن و
هر کسی رو که باهاش دلگرم بودم حسمو زیر پاهاش لهٔ کرد و رفت
نشون میدن انگار مردن و با عملشون اینو انکار کردن و
جوون مرد و تیریپ فردین یکی نیست بگه تو گیریم کردی
خوب ما هم میریم زیر گیریم تیریپی نیست ما مینویسیم میگیم میریم زیر گیریم
ما دیدیم اینو. به جای دو، سه رنگنو هه، بقول تو زرنگنو
بالاخره قسمت میاد بذار اینو بگم و عزت زیاد
زرنگ اون نیست که که شلوار شیش جیب پاشه زرنگ اونه که جیگرش بالای شیش سیخ باشه
( متن اهنگ طلوع یاس )(یاس)